جلوه های رمضان در آئینه شعر و ادب فارسی

سفیر سیمرغ، وبلاگ تخصصی ادبیات فارسی

جلوه های رمضان در آئینه شعر و ادب فارسی

به فال نیک تو را ماه روزه آمده
    قسمت دوم:

افطار « روزه گشودن »

 رمضان

افطار در لغت به معنای روزه گشودن است و زمان روزه گشودن هنگامی است که شرع مقرر نموده است. زمان و سفره افطار دارای معنویت خاصی است و از روحانیت و صفای مخصوصی برخوردار است و به راستی گرد آمدن به سر سفره افطار دارای حال وهوای دلپذیری است که حکایت از رحمت بی منتهای پروردگار رحمان دارد.

یکی از سفارشهای مهم اسلامی دستگیری از مستمندان و محرومان است و دیگر سفارش مهم این دین آسمانی «صله رحم »و برقراری روابط صمیمانه با اقوام و نزدیکان است که بسیار مستحب شمرده شده است، بدین ترتیب «افطاری دادن »در ماه مبارک رمضان آیت دیگری بر رحمت بی پایان خداوند رحیم است که موجب نزدیکی دلها و استواری پیوندها می گردد.

این سنت حسنه همچنین در ابعاد اجتماعی نمایانگر روح همنوایی با مستضعفان و مددکاری از محرومان می باشد.لحظه شیرین افطار کردن که همراه با آداب و ذکر و مناجات است، در کلام سخنوران ادب پارسی نیز از جایگاه و منزلت خاصی برخوردار است.تا بدانجا که در برخی سروده ها از آن در قالب تغزل یاد شده است شاعر در توصیف زیباترین لحظات زندگی از این مفهوم استفاده نموده است:

کلیم کاشانی:

خمار باده در چشمم سیه کرده عالم را

بیا ساقی که وقت شام باید روزه واکردن

خاقانی شروانی:

اشک چشمم در دهان افتد گه افطار از آنک

جزکه آب گرم پستی نگذرد از نای من

ملاطغرا:

غم روزه برمن بسی بارکرد

چو ساغر به می باید افطار کرد

شیخ اجل سعدی شیرازی:

بگفت ای فلان ترک آزار کن

یک امشب به نزد من افطار کن

رمضان

در معنای «سحر »آورده اند که وقت آخر شب و زمان پیش از صبح و برخی شراح نوشته اند که سحر سپیدی است که بالای سیاهی باشد و یا سپیدی است که بر سیاهی برآید.

سحرگاهان ماه مبارک رمضان از آنجا که نقطه آغازی است برای شروع روزی همراه با ستیز با هواهای نفسانی و خودسازی، از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.

نشستن بر سر سفره سحری که همراه با آداب و تشریفات خاصی است بسیار دل انگیز و روح نواز است.خصوصا این لحظات برای کودکان و نوجوانان بسیار زیبا و خاطره انگیز است و رایحه دلپذیر رحمت بی انتها ایزدمنان در چنین فضایی ملکوتی غیر قابل انکار است.

اذان صبح هنگامه امساک است و سپس نماز و نیایش به درگاه معبود.و در روایات آمده است که این لحظات بهترین اوقات برای مستجاب شدن دعاهای خیر است و درهای آسمان در این اوقات بر روی بندگان صالح و مومن باز می شود و باران رحمت الهی بر زمین نازل می گردد.

در شعر سخنوران ادبیات فارسی همواره هنگامه پر رمز و راز سحرگاهان از جلوه جذاب و دلنشینی بهره گرفته است.فرصتی که فاصله زمین از آسمان به حداقل ممکن می رسد و ملائک برای دیدار صالحان به زمین می شتابند:

خواجه حافظ شیرازی:

من آن مرغم که هر شام و سحرگاه

زبام عرش می آید صفیرم

خاقانی شیروانی:

هر سحرگاهش دعای صدق ران

پس به سویش عرش فرسایی فرست

خسروانی:

دلخسته و مجروحم و پی خسته و گمراه

گریان به سپیده دم ونالان به سحرگاه

آغاجی:

عهده و میثاق باز تازه کنیم

از سحرگاه تا به وقت نماز

سنایی غزنوی:

آنچه یک پیرزن کند به سحر

نکند صد هزار تیر و تبر

سوزنی سمرقندی:

به دعای سحر گهانه تو را

برساند به من خداوندم

شیخ اجل سعدی شیرازی:

به فلک می رود آه سحر از سینه من

تو همی برنکنی دیده زخواب سحری




نويسنده : ....